نمور، فیلمی با چاشنی تند اغراق
تاریخ انتشار: ۲۷ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۰۳۴۸۲۱
مهدی قنبر، عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران در یادداشتی در خصوص فیلم سینمایی «نمور» نوشت: «ضعف داستان در کنار بازیهای ضعیف، باعث شده است که فیلم «نمور» اثری ناموفق در ساختار، روایت، قصهگویی و بازی باشد.»
به گزارش گروه فرهنگ و هنر برنا؛ مهدی قنبر، عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران در یادداشتی در خصوص فیلم سینمایی «نمور» نوشت: «نمور» جدیدترین ساخته «داود بیدل» فیلمی است که با محوریت خانواده مدرن، اما تنیده در تاروپود تعصبات سنتی، در شهری از شمال کشور میکوشد باورها، گرایشهای فرهنگی و اجتماعی غلطی که در جوامع سنتی و مردسالار حاکم است را به چالش بکشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
فیلم با اختلاف شدید برادر (داود) و خواهر (دلارام) آغاز میشود. قصه و روابط به شکل غلوآمیز خصمانه است؛ بهطوریکه این دو حتی حاضر نیستند یکدیگر را لحظهای تحمل کنند. این امر نخستین سؤال مخاطب را ایجاد میکند. روابط داود و دخترش (آرام) برای مخاطب سؤالبرانگیز است. اصرار به دور ماندن دلارام و آرام نیز بر این نگاه غیرمتعارف میافزاید. اینهمه تندی در شرایطی که دلارام همسرش را ازدستداده و شاید نیازمند ترحم بیشتری است مخاطب را سردرگم میکند. زمانی که موضوع پیوند مغز استخوان دخترش (آرام) برای عمهاش (دلارام) بهطور دستوپاشکسته و نامفهوم مطرح میشود نیز مخاطب درمییابدکه رابطهای ملموس و خونی این میان وجود دارد. دائم گرههای مختلف مطرح اما علت مخالفت داود گفته نمیشود. چنین سؤالات و اتفاقات پشت سرهم برای مخاطبان موضوع را پیچیدهتر میکند. این سؤالبرانگیز بودن خوب میبود اگر پاسخ درخوری در بخشهایی از موضوع به آن داده میشد.
این تعلیق در داستان خواهر و برادر، خواهر و فرزند برادر، روابط گنگ زناشویی داود و همسرش (سمیرا) درنهایت به لحاظ اجرا، بازی و روایت به تصنعیترین شکل جمع میشد. باید ابتدا اشاراتی به داستان خواهر و نامزد سابقش در خلال قصه میشد تا مخاطب زمان کوتاهی برای جهتگیری درباره آن داشته باشد و جایگاه نگاهش را در قصه بداند؛ اما پیش از آنکه مخاطب یکبهیک اتفاقات و وقایع حال و روایتهای گذشته را هضم کند موضوع بعدی مطرح میشود. مخاطب مرتب با بازیهای بد، روایتهای مختلف و دست پاشکسته و غیرقابلقبول بمباران میشود و درنهایت بمب اصلی داستان در پایان میترکد و کوه موش میزاید. مخاطب هم مبهوت از سردستی بودن این پایان، از آنهمه صغرا و کبرا چیدن برای هیچ درمیماند.
این اتفاق زمانی میافتد که نویسنده در خلق روابط شخصیتهایش اغراق میکند؛ بهطوریکه دائم جای قهرمان و ضدقهرمان عوض میشود و بعد ضدقهرمان سومی تجلی پیدا میکند و درنهایت وقتی عمیقتر به داستان نگاه میکنید میبینید ضدقهرمان گویا یک تفکر است و همه قربانی هستند. روابط داود با خواهرش دلارام چنان تند و بیرحمانه است که او گویی اقدامی شرمآور یا رابطهای نامشروع مرتکب شده و این گناهِ نابخشودهاش او را مستحق حقارت و مرگ کرده است. در چنین شرایطی برادرش بهناچار و فداکارانه منجی آبروی خاندان شده است. هر میزان داستان بهپیش میرود این سؤال در ذهن مخاطب بزرگتر میشود. این روابط خصمانه برادر با خواهر یا غیرطبیعی است یا بهواقع عمل خواهر ننگآور است که درنهایت مخاطب نیز او را نخواهد بخشید اما در کمال ناباوری در پایان او را به یقین میرساند که این اقدام برادر از سوی سازندگان بهقصد گمراهی مخاطب بزرگنمایی شده است. این گرهافکنی تصنعی و ساختگی تا اواخر فیلم پیش میرود؛ اما همانقدر که به شکل تصنعی این مشکل و چالش خلق شده است به شکلی ضعیف و سادهلوحانهای جمع میشود. ولی این نمیتواند نتیجه معقولی برای آنهمه اغراق شخصیت ، قصه و بزرگنماییها باشد. درنهایت فیلم با یک بارش تند باران و یک نما از دعوایی ساختگی و پس از غوطهور شدن شخصیتها در گلولای به پایان می رسد؛ آن هم با یک بخشش ساختگی و بدون تعقل توسط دختر (آرام) و خواهر (دلارام) و برادر (داود) و با اعلام عفو عمومی داستان پایان مییابد. به این ترتیب کل فیلم و گرههای داستان در چند دقیقه با صحنه رقتبار در یک پایان خوش و غیرقابلپذیرش برای مخاطب باز میشود. اگر مشکل روابط خواهر با نامزد سابقش که گریخته آنقدر پیچیده نیست چگونه میتواند گزینه مناسبی برای چالش بزرگ و گره کور قصه «نمور» باشد؟ بیننده میاندیشد که اساساً این گره باآنهمه غلو و وارونه نشان داند باید پایانبندی کاملاً متفاوتی میداشت. از این رو می توان گفت ضعف بزرگ «نمور» فیلمنامه و تعلیقهای و شخصیتپردازیهای آن است.
دیگر ضعف بزرگ فیلم که شخصیتپردازی را نیز تحت تاثیر قرار داده است بازیهای بد آن است. بیشک بدترین بازی را «محمدرضا علیمردانی» ارائه داده است. داود شخصیت اصلی فیلم و حلقه وصل بقیه کاراکترهای داستان و بازیهای آنهاست. بازی غلوآمیز و تصنعی او بازیهای دیگر بازیگران را نیز تخریب کرده است. زمانی که بازیگری، بازی غلوآمیز را به نمایش میگذارد دیگر بازیگران هم در تعاملات و تبادلات حسی خود دچار مشکل شده و تحت تأثیر بازی بازیگر مقابل قرار میگیرند. این اغراق بازی، زمانی که در کنار اغراقها در روایت و شخصیتپردازی قرار میگیرد محصول نهایی (فیلم نمور) بیشازحد گلدرشت و غیرقابلپذیرش میشود. پسازآنهمه المانها و روایتهای غلوآمیز زمانی شخصیت اصلی درنهایت به سادهلوحانهترین شکل متحول میشود پذیرفتنی نیست. بهاینترتیب نه آن هیمنه شخصیت بهتمامی پذیرفته و نه این شکسته شدن موردقبول واقع میشود.
در کل باید گفت «فیلم نمور» اگرچه میکوشد باورها، گرایشهای فرهنگی و اجتماعی غلطی که در جوامعی سنتی و مردسالار حاکم است را به چالش بکشد اما با روایت غلط و نمایش اغراق آمیز روابط و حضور شخصیتها در این امر چندان موفق ظاهرنشده است.
انتهای پیام/
آیا این خبر مفید بود؟ 0 0
نتیجه بر اساس 0 رای موافق و 0 رای مخالف
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: رادیو و تلویزیون سینما مهدی قنبر داود بیدل نمور
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۰۳۴۸۲۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
امیر جدیدی در نقش منصور بهرامی ایفای نقش میکند
به گزارش صدای ایران از ایسنا، کمپانی فرانس تیوی حق پخش جهانی فیلم بیوگرافی «منصور» به کارگردانی «رومالد بولانژه» را در اختیار گرفته که روایتی از زندگی منصور بهرامی تنیسور مشهور از ایرانی و مهاجرت او به فرانسه، دست و پنجه نرم کردن با فقر و سپس به شهرت رسیدن در فضای بین المللی است.
امیر جدیدی بازیگر ایرانی که بیشتر برای بازی در فیلم «قهرمان» برنده جایزه بزرگ کن ۲۰۲۱ به کارگردانی اصغر فرهادی در سطح بین المللی شناخته میشود، نقش منصور بهرامی را بازی خواهد کرد.
این فیلم محصول مشترک فرانسه و بریتانیاست و «داون مک دانیل» با همکاری «فیلیپ دی لیون» نگارش فیلمنامه این فیلم را بر عهده داشتهاند.
منصور بهرامی تنیسور ۶۸ ساله متولد ایران، به دلیل سبک بازی سرگرم کننده و داستان زندگی خارق العاده اش، چهرهای محبوب در مسابقات بین المللی تنیس است.
او که در دهه ۱۹۵۰ در ایران به دنیا آمد، با استفاده از ماهیتابه به عنوان راکت شروع به یاد گرفتن تنیس کرد و از استخر به عنوان زمین بازی استفاده میکرد. او پس از انقلاب به فرانسه رفت و با فقر و بیخانمانی رو به رو شد و شبانه در خیابانهای پاریس پرسه میزد و روزها در رختکن استادیوم رولان گاروس میخوابید، اما هرگز امید خود را از دست نداد.
این فیلم نشان میدهد که چگونه بهرامی از طریق اراده قوی و تیز هوشی، پیچیدگیهای زندگی را بهعنوان یک مهاجر غیرقانونی طی میکند، در حالی که پیوندهای پایداری با نمادهای تنیس که استعداد او را میشناختند، ایجاد میکند تا رویای دوران کودکیاش را برای بازی در رولان گاروس محقق کند.
بهرامی همچنین به نشریه ددلاین گفت: در طول سالها خیلیها به من گفتهاند که داستان من برای اکران در سینما ساخته شده است، و بسیار مفتخرم که فیلمی بلند از زندگی من ساخته میشود و بسیار خوشحالم که رومالد بولانژه کارگردانی فیلم را بر عهده خواهد داشت. او نه تنها یک کارگردان هیجان انگیز است، بلکه مرد دوست داشتنی است. امیر جدیدی هم یک بازیگر استثنایی است و این واقعیت که او یک تنیس باز نیمه حرفهای است یکی از آن شانسهای بزرگ است. ممنون از داون مک دانیل برای نوشتن فیلمنامه زیبایی که همه ما به آن اعتقاد داریم. اگر داستان من بتواند الهام بخش مردم باشد و با آن لبخند بزند، مرد بسیار خوشبختی خواهم بود».
رومالد بولانژه نیز منصور بهرامی را یک قهرمان واقعی توصیف کرد که مقاومت و اشتیاق او الهام بخش افراد بیشماری بوده است و عنوان کرد که بسیار مفتخر است که سفر خارقالعاده او را به پرده سینما میآورم.
فیلم «منصور» امسال در بازار جشنواره کن به خریداران بینالمللی معرفی میشود.